نامه ها٬ شماره ١٢۶
سياوش دانشور

کارگران هفت تپه٬ پاسخ سرکوب چيست؟    
کارگر هفت تپه هستم. از وضعیت زندگی و اعتراضات چند هزار کارگر نیشکر باخبر هستید. اعتراضات ما کارگران هفت تپه با دستگیری فعالین کارگری و تهدید کارگران جواب گرفت. درد ديگر سفره خالی ما کارگران است. فقر ما را در لجن فرو برده است. گاها همسران دلالان فروش زنان و بچه ها میشوند. شاید تصور نکنید که فروختن هر 2 ماه یکبار خون خیلی بیشتر شده است. در بیمارستان دیگر خون نمیخواهند. کلیه فروختن امری عادی شده است. می دانیم بايد اعتراض کرد اما در مقابل سرکوب وحشیانه حکومت پاسخ چیست؟ چطور می شود کارگران سایر بخشها را از وضعیت نابسامان خودمان مطلع کنیم و بخواهیم آنها نیز ما را حمایت کنند؟ چگونه می شود با سایر بخشها و شهرها متشکل شد؟ شهاب از هفت تپه

شهاب عزيز٬
دفاع از دستاورد مبارزه کارگران هفت تپه يعنى تشکل مستقل شان را بايد در شرايط جديد مبناى کار قرار داد. دستگيرى و زندان بيشرمانه فعالين و اعضاى هيئت مديره سنديکا هدفى جز درهم شکستن تلاش کارگران براى تشکل ندارد. براى حکومت اسلامى همين مبناى جلوگيرى از اعتراض به وضعيت وخيم و ضد انسانى اى است که اعضاى خانواده بزرگ کارگرى به وفور در سراسر ايران با آن روبرو هستند. سرمايه دارى اسلامى براستى منشا لجن کل جامعه اند و قربانيان آن چاره اى ندارند جز اينکه سر منشا لجن را بخشکانند.

اولين مسئله اينست که اعتراض به دستگيريها و دفاع از حق کارگران براى تشکل مستقل را مورد تاکيد قرار داد. اين اقدام امروز تنها با مجامع عمومى کارگران و اعتراض دسته جمعى ممکن است. نبايد دعوا برسر تشکل مستقل کارگرى و حقوق پايمال شده کارگران را با دستگيرى و "برسميت نشناسى" سنديکا و پرونده سازى براى فعالين کارگرى معلق تلقى کرد. راه حل امروز٬ و حتى راه حل ديروز دفاع از تشکل مستقل کارگران٬ اتکا به توده کارگرى است که ميخواهند در تشکل شان حضور مستمر داشته باشند. مجامع عمومى را برپا کنيد و حرف مستقل کارگران را بصورت جمعى بيان کنيد. از رفقايتان دفاع کنيد و آزادى فورى و بازگشت به کار آنها را در سرلوحه خواستهايتان بگذاريد. اختناق و سياست سرکوب را بايد با بميدان آوردن نيروى جمعى کارگران پاسخ داد. کارگران هفت تپه اگر در مقابل اين تعرض رژيم ساکت بمانند دستگاه سرکوب تعرض بيشترى ميکند. پاسخ دستگاه سرکوب ابراز وجود قدرتمند و وسيع توده کارگران است.

حمايت مردم و کارگران در ديگر مناطق ضرورى و بسيار مهم است. اما حمايت عملى و موثر تنها وقتى ممکن است که کارگران در صنايع ديگر بتوانند اقداماتى صورت دهند که ابعاد اين تلاش وزن کارگران را در جامعه سنگين کند و قدرتى را در مقابل جمهورى اسلامى و دستگاه سرکوبش بگذارد. وضعيت سياسى امروز و تحرک جديد و گسترده کارگران مويد اين امر است که تلاش کارگرى در هر گوشه ايران با حمايت روبرو ميشود و بيشتر از هر دوره ميتوان به دستگاه سرکوب فشار آورد و آنرا خنثى کرد. چون اين دستگاه در همه جا مجبور شده است با کارگران و مردم بجنگد. سرکوب هميشه جزو داده فعاليت کارگرى و سياسى در جوامع اختناق زده مانند ايران است. سوال اساسى هميشه يافتن راه حلهائى براى دور زدن سرکوب و اختناق و تغيير تناسب قوا بنفع کارگران بوده است. ما سياست جنبش مجمع عمومى و شورائى را پيشنهاد ميکنيم و آنرا موثرترين و کاراترين و مقدورترين راه براى نفى سياست سرکوب ميدانيم. در وضعيت امروز که جامعه در تلاطم سياسى است٬ شوراها و ارگانهاى توده اى عمل مستقيم کارگرى بيش از هر زمانى بهترين ابزار براى بسيج کارگران و خانواده هاى کارگرى در هفت تپه و شوش و همه جاى ايران است.

متشکل شدن همراه ديگر بخشهاى طبقه کارگر در ساير شهرهاى ايران و ديگر صنايع٬ بطور واقعى مستلزم ايجاد و برپائى تشکلهاى مستقل کارگران در سطوح شهرى و سراسرى از جمله شوراهاى کارگرى است. اما براى ايجاد سازمانهاى سراسرى تر کارگران بايد بدوا کارگران در تشکل پايه٬ يعنى تشکل محل کار٬ متشکل شوند. اگر امروز ثابت شده که جمهورى اسلامى حتى سنديکاى مستقلى که در چهارچوب قوانين جهانى هم برسميت شناخته شده را در شرکت واحد و نيشکر هفت تپه تحمل نميکند٬ بايد بيش از پيش به اين نتيجه برسيم که ضرورى و مبرم است که تلاش مان را به سنت شورائى و مجمع عمومى متکى کنيم. حتى براى دفاع از دستاورد سنديکا امروز اين تنها راه عملى است. جنبش مجمع عمومى را بايد از طريق تلاش آگاهانه فعالين در متن شبکه محافل کارگرى تقويت کرد و نطفه هاى شوراهاى کارگرى را ايجاد کرد. 

مسئله فلاکتى که بما تحميل کرده اند پايانى ندارد و دير يا زود مجتمع هفت تپه را تعطيل ميکنند و يا نيرويش را بسرعت کاهش ميدهند. آينده کارگران هفت تپه و بسيارى صنايع ديگر کاملا مبهم است. سياست کنترل کارگرى با اتکا به تشکل شورائى کارگران يک اقدام تعرضى براى پس راندن کل نقشه اينهاست. امروز سياست کنترل کارگرى بيش از گذشته براى کارگرانى که با تعطيلى صنايع و اخراج و فقر و فلاکت روبرويند الزامى شده است و يک جنبش کنترل کارگرى در ايران کل طبقه کارگر را دهها گام بجلو مى اندازد. مقابله با سياست سرکوب نسخه جادوئى ندارد. کسانى که در شرايط اختناق کار ميکنند بقول شما ميدانند که بايد مبارزه کرد اما راه کم دردسرتر و موفق تر را جستجو ميکنند. اين راه چيزى جز اعتراض توده کارگران و اتکا به اراده جمعى و عمل مستقيم شان نيست. مجمع عمومى و شورا و کنترل کارگرى وجوهى از اين عمل مستقيم کارگرى در دفاع از شان انسانى و حقوق کارگران است. موفق و پيروز باشيد.

بی اعتمادی در میان کارگران    
لطفا به من پاسخ بدهید در مقابل این بی اعتمادی که در میان کارگران ایجاد شده است و سالها است رژیم دارد از این ترفند استفاده می کند و کماکان موفق بوده چگونه میشود مبارزه کرد؟ چطور میشود اعتمادهائی که این رژیم از بین برده را ساخت. برای تغییر شرایط موجود یکی از معضلات اساسی ما کارگران و شاید بطور عام مردم ایران این بی اعتمادی است. بهمن آريا

بهمن عزيز٬
به نظر من مشخصه اوضاع امروز و يک معضل اساسى کارگران و مردم "بى اعتمادى" نيست. موانع اساسى تر گرو گرفتن نان کارگران و تحميل فقر شديد و ساعات کار طولانى و اختناق و سرکوب است و نه بى اعتمادى. به جامعه و تحرکش عليه اين اوضاع نگاه کنيد. دنيا دارد از روحيه قوى همبستگى٬ اميد٬ اعتماد بنفس براى تغيير٬ و درافتادن با سرکوبگران تا دندان مسلح ميگويد. ديدن روحياتى که ويژه دوران انقلابى است سخت نيست. بى اعتمادى در جامعه ۵ ماه پيش وجود داشت اما همانوقت هم اين بى اعتمادى به همديگر نبود٬ نوعى جستجو براى يافتن راهى براى شکستن سد اختناق بود. بنظر من جمهورى اسلامى هرچه براى ترساندن مردم رشته کرده بود پنبه شد. جوابى که جامعه به نيروى سرکوب ميدهد حاکى از عزمى بالا و نشان دادن عضله براى درهم کوبيدن اختناق آنست. اين واقعيت را نميتوان با "بى اعتمادى" ميان مردم توضيح داد.

مسئله در ميان کارگران کمى تفاوت دارد. کارگران عليرغم تهديداتى که روى سرشان وجود دارد و هر لحظه ممکن است فوج فوج به اردوى بيکارى و گرسنگى دربغلتند٬ در دوره اخير صداى اعتراض شان بيشتر شنيده ميشود و حکومت اسلامى سرمايه داران و نوکران قلم به مزدشان بيشتر از هر زمان در مورد "خطر" جنبش طبقه کارگر هشدار ميدهند. واقعيت اينست که اين هشدارها و متعاقب آن تهاجم سازمان يافته به فعالين کارگرى و برپائى "مانور ضد تجمع کارگرى"٬ بيانگر وحشت عميق رژيم از موج تهديد کننده جنبش طبقه کارگر است. امروز نهادهاى جاسوسى بر عليه کارگران مانند خانه کارگر و شوراهاى اسلامى کار هم اداى "اپوزيسيون" را درمى آورند. آنها کماکان تلاش دارند نيروى کارگران را پشت اهداف جناحى از حکومت و لاشه قانون کار ارتجاعى و ضد کارگرى رژيم اسلامى جمع کنند. براى عضوگيرى از کارگران پول و وعده مزايا و بيمه پخش ميکنند. در کنار اين اوباش٬ براى کنترل اعتراض راديکال کارگرى فضاى پادگانى در محيط کار راه انداختند و حراست سرمايه دم به دقيقه در مراکز کار مثل سگ پاچه کارگران معترض را ميگيرند.

ملاحظات و محدوديتهاى عملى کارگران – در قياس با دانشجويان و اقشار ديگر مردم – را نبايد با "بى اعتمادى" توضيح داد و يا لااقل امروز اين توضيحى درست نيست. معضلات کارگران براى ابراز وجود وسيع کماکان همان معضلات قديمى و ريشه دار هستند و حل آنها نيز در گرو پس زدن آنهاست. بنظر من هر مشاهده ساده نشان ميدهد که کارگران با علاقه وضعيت کنونى را دنبال ميکنند. چون در آن بنفع خود وضعيتى را ميبينند که يکى از موانع اساسى سر راه مبارزه شان يعنى همان اختناق دارد ميشکند. وضعيت فعلى که مشخصه بارزش ريختن "هيبت رژيم" و درافتادن مردم با دستگاه سرکوب و اميد به شکست آن است٬ اعتماد به هم در ميان مردم و کارگران را بالا برده است. معضل اساسى کارگران ناامنى اقتصادى و موج فقر و فلاکت پيش رو است. موجى که با تعطيلى روزافزون صنايع و يا کار با ظرفيت زير پنجاه درصد٬ و پيامد فورى سياست حذف سوبسيدها٬ سهمگين تر ميشود. فلاکت عمومى کارگران بخودى خود منشا انقلابيگرى نميشود. در عين حال همزمان تحميل فلاکت در دوره اى که رژيم سرمايه دارى ميان زمين و هوا معلق است ميتواند به انفجارهاى غير قابل کنترل توده اى کارگران و توده مردم محروم عليه فقر و گرسنگى تبديل شود. براى سازماندهى کارگران متناسب با اوضاع جديد و نيازهاى ايندوره بايد تلاش کرد. اعتماد و قدرت کارگران در جمع شان و در تشکل و اتحادشان است. موفق و پيروز باشيد.

حرکت مستقل٬ چگونه؟
بعد از شوهای تلویزیونی اعتراف گیری فضای ناامنی ایجاد شده است. در سطح شهرها اگرچه همه میدانند این هم یک سیاست رژیم برای مرعوب کردن اعتراضات بحق مردم است اما همین فضا باعث شده مردم معترض دست به عصا باشند. بخشا حتی مستقلا خود حرکتی را فراخوان و سازمان ندهند و منتظر بمانند با فراخوانهائی که بخش دیگری از حکومت میدهد صدای اعتراض خود را به گوش دنیا برسانند. یک جناح از رژیم در نهایت بی شرمی میخواهد این اعتراضات با اسم خود ثبت کند اما واقعیت یک چیز دیگر است. اگرچه اصلاح طلبان میگویند این ادامه دوم خرداد است اما این جنبشی برای سرنگونی این حکومت است. با توجه به این اوضاع چگونه بايد مستقل حرکت و سازماندهی کرد؟ کدام ابزارها٬ کدام حرکتها را شما پیشنهاد می دهید که فاصله مردم به عام و فاصله کارگر بطور خاص از حکومتى ها مشخص باشد؟ شرمين٬ فعال حقوق زنان

شرمين عزيز٬
هدف شوهاى تلويزيونى و کهريزک دقيقا ايجاد فضاى رعب و وحشت بود. تلاشى بود براى نسق گرفتن از مردم در متن تصفيه حسابهاى درونى. اما نتيجه چه شد؟ پاسخى که در خيابانها گرفتند نشان اينبود که سياست تان کارساز نبود و "ديگر اثر ندارد"! همين دقيقا مکانيزم حرکت مستقل است که منطق اش اينست که مرتبا راه سازش ها – اعم از سياست سرکوب براى خانه نشين کردن مردم و يا قالب زدن اعتراض و افق آن در چهارچوب جمهورى اسلامى - را بشکند تا در موقعيت جديدى قرار گيرد. تا به مسئله جنبش آزادى زن برميگردد٬ رويدادهاى اخير تصوير زنانه اش بشدت پررنگ است. حتى اوباش حکومتى و شکنجه گران و متجاوزين اسلامى براى شکار زنان دراين اعتراضات برنامه ويژه ميگذارند. مردم به فراخوانهاى بخشى از حکومت پاسخ نميدهند٬ مردم در اينروزها ضد تظاهرات برگزار ميکنند. آخرين مورد ١٣ آبان است. هر دو جناح هرچه گفتند٬ واقعيت در خيابانها عميقا عليه آنها بود. در اينروز چهره روشنترى از تمايلات وسيع اين جنبش ترسيم شد و سرنگونى خواهى به کابوس همه اردوى جمهورى اسلامى و موئتلفينش تبديل شد. شاه بيت تحليلى همه شان بعد از ١٣ آبان اين شده که آينده جامعه با تداوم اعتراضاتى که شعارهاى "ساختار شکن" و "راديکال" سر ميدهد٬ به سمت فروپاشى و تجزيه و جنگ داخلى است!؟ دو جناح و هوادارانشان فهميدند که اوضاع عليه همه شان است. همه بنوعى با پائين کشيدن عکسهاى خامنه اى و شعار وسيع مرگ بر خامنه اى٬ ياد روزهائى افتادند که مرگ بر شاه شعار مسلط شد. يعنى مردم صريحا و با صد زبان گفتند جمهورى اسلامى مرگت باد! چهره واقعى اين جنبش با هر تغيير تناسب قوا عريان تر ميشود و يک هدف فورى هم تغيير تناسب قوا و عقب راندن مرتب جمهورى اسلامى است.

اما اگر روند اوضاع بسمت يک تعيين تکليف با جمهورى سير ميکند٬ آنوقت خط قانونى و اصلاح طلب هم مهجور ميشود و تاکنون بدرجات زيادى شده است. خط راديکال بايد در راس اين اعتراضات باشد. خط مستقل معنى اش جدا شدن از جنبش توده اى و يا قبول "رهبرى" موسوى و کروبى و خاتمى نيست. خط مستقل براى هر فعال حقوق زن و آزاديخواه و سوسياليستى که ميبيند زنان در ابعاد وسيع بميدان آمدند و دلشان هم بسيار از کل اين بساط پر است٬ همانجاست که زنان سنگر به سنگر ميجنگند و جسارت شان جهانيان را متحير کرده است. خط مستقل بايد تلاش کند با شعارها و خواستهائى که درد اين توده عظيم معترض را بيان ميکند بميدان بيايد. زنان دارند داد ميزنند ما زن و مرد جنگيم بجنگ تا بجنگيم! خط مستقل اينجا بايد بجنگد و جنگ را به سمت پيروزى ببرد. خط مستقل فاصله اش را با ارتجاع و طرفداران بقاى حکومت آپارتايد٬ با سياستها و شعار مستقلش و با حضور فعالش براى تبديل کردن اين شعارها به شعار توده زنان ميتواند پيش ببرد. سياستهايش را عليه نظم آپارتايد جنسى و سمبل آن يعنى حجاب به شعار توده اى تبديل کند. خط مستقل بايد سازمان و شبکه ايجاد کند و مرتبا اين سازمانها را محکم و گسترده کند. يک اقدام ضرورى و بلافصل اينست که شبکه واقعا موجود روابط در محلات و مراکز مختلف در جامعه را به شبکه اى براى سازمانيافته حاضر شدن در اعتراضات و فرصتها با شعارهاى آزاديخواهانه تبديل کرد. فعالين حقوق زن بايد به فکر پايه هاى سازمانهاى توده اى زنان باشند. وضعيت به سرعت تغيير ميکند و ابراز وجود در قالب سازمانهاى توده اى زنان که پرچم رهائى از نظم ضد زن را برافراشته اند حياتى است. ما فعالين حقوق زن را به متحد شدن در سازمان آزادى زن و حزب اتحاد کمونيسم کارگرى دعوت ميکنيم. جمع هاى آزادى و رهائى زن تشکيل دهيد و هسته اوليه فعاليتهايتان در هر گوشه را برپا کنيد. اين جمع فعالين٬ که هنوز در اوضاع امروز ميتواند درجه اى غير علنى باشد٬ بايد نقش سازماندهى زنان و جهت دادن به شعارها و جذب نيرو را ايفا کند. ابتکارات مختلف در مورد مطالبه برابرى زن و مرد و نفى حکومت آپارتايد را بکار بريد. در انقلاب ۵٧ زنان در مقابل شعار "نه شرقى٬ نه غربى٬ جمهورى اسلامى" خمينى گفتند؛ "حقوق زن نه شرقيه٬ نه غربيه٬ جهانيه". امروز بايد براى تامين صف مستقل از جمله در شعارها بر مضمون و ماهيت جهانشمول حقوق زن و برابرى بيقيد و شرط تاکيد کرد و عليه سمبلهاى حکومت آپارتايد فرياد زد.  گرايش راديکال جنبش حقوق زنان امروز بهترين فرصت را دارد که سازمانى توده اى و وسيع برپا کند. زنان وسيعا در صحنه سياست و در جلو صف اند. هر کسى ميداند اين جنبش در اساس چه ميخواهد. هيچ زمانى به مانند امروز شرايط براى متشکل کردن توده اى زنان عليه حکومت آپارتايد جنسى فراهم نبوده است. موفق و پيروز باشيد.

فضاى ناشى از تجاوز در زندانها
بر هیچ کسی پوشیده نیست که زنان قربانیان این حکومت هستند. فعالین زن برای شکنجه برای زندانی شدن و هر مشکلی خود را آماده کرده اند. در این مبارزه نابرابر اما یکی از معضلاتی که امروز با آن دست پنچه نرم میکنیم مسئله تجاوز در زندانها است. چطور ميتوان این فضا را شکست و در ابعاد گسترده زنان را به میدان آورد؟ ندا از شیراز

نداى عزيز٬
مسئله تجاوز بعنوان سياستى آگاهانه براى عقب راندن زنان و نسل جديد٬ نتيجه اى دوگانه داشت. اولا تصوير واقعى حکومت بى حيثيت اسلامى در ابعاد توده اى و جهانى بنمايش درآمد و بى حيثيت تر و منفورتر از هر زمانى شد. در واقع حقانيت اعتراض آزاديخواهانه زنان و نسل جديد بيش از پيش اثبات شد. ثانيا سلاح و تاکتيک تجاوز به يمن آزاديخواهى و تابوشکنى و شهامت و مدرنيسم نسل جديد درهم کوبيده شد و به ضد خود تبديل شد. آنها که يک به يک جلو دوربين آمدند و اين پديده شنيع را جهانى کردند٬ بغض هائى که براى ترانه ترکيد٬ وضعيتى که رژيم اسلامى دچار آن شد٬ و مهمتر پاسخى که مردم در خيابانها دادند؛ "شکنجه تجاوز٬ کهريزک٬ ديگر اثر ندارد"٬ اين سياست را به ضد خود تبديل کرد. همين آمادگى شما فعالين حقوق زن و صف وسيع زنان در تظاهراتها و از جمله در ١٣ آبان نشان ميدهد که اين سياست شکست خورده است.

هميشه هدف توحش و سبعيت فوق برنامه در سرکوب مردم اينبوده که جامعه را بترسانند و به عقب برانند. کشتن زير شکنجه و تجاوز پيامش به زنان و جوانان اينبود که هر کسى با ما در افتد با چه وضعيتى روبرو خواهد شد. ترديدى نيست اين سياست بخشى را محتاط ميکند اما واکنش توده اى به جمهورى اسلامى و راديکال شدن پاسخ واقعى ترى بود که داده شد. به نظر من فضاى ترس ناشى از تجاوز شکسته شده است و اگر هم بخشى را محتاط کرده است در متن اين اوضاع ملتهب بسرعت عوض ميکند.

زنان هم اکنون در ابعاد گسترده در ميدان هستند. براى گسترده تر کردن اين حضور بايد سازمان و تشکيلات بوجود بياوريد. شعارهايتان عليه نظم ضد زن را آماده کنيد و در سطح وسيع بر اعتراضات عليه جمهورى ضد زن بکوبيد. دراين تلاش خيلى عظيمى از زنان و مردان و جوانان پيشرو را کنار خود داريد. پيروز باشيد.   

سازماندهى زنان    
ما زنان بخش خدماتی هستیم. وضعیت معیشتی ما وخيم است. سودجوئی از موقعیت زنان در بخش خدماتی و در عین حال مشکلات عديده زنان در جامعه ایران مبارزه را بشدت سخت کرده است. امروز زنان بخش زیادی از نان آوران خانواده ها هستند. ترس از بیکار شدن و از دست دادن همین حقوق ناچیز باعث شده فشارهای بیشتری به زنان بیائید. یکی از مشکلات ما عدم آگاهی زنان به حقوق خودشان است. برای آگاهگری چکار کنيم؟ چطور و چگونه میشود زنان را در محیط کارشان یا زندگیشان سازمان داد؟ سمیه٬ پرستار

سميه عزيز٬
آگاهگرى يک وظيفه تعطيل ناپذير کارگران کمونيست و سوسياليست است. مهمترين آگاهى کارگران و مزدبگيران آگاهى به زندگى رقت بار خود و تفاوت منافع شان با منافع سرمايه داران و دولت شان است. هر سازمانده اگر ميخواهد جمعى را به هم پيوند زند٬ بايد از درد مشترک همگانى شروع کند. دردى که پر دل هر کسى است و آرزوى بهتر شدنش را دارد. عليه تبعيض در حقوق ها و سواستفاده کارفرماها حرف تان را يکى کنيد. خواسته هاى قابل تحققى را در نظر بگيريد. دسته جمعى اعتراض کنيد و کسى را جلو نياندازيد. آنجا دست به اعتراض بزنيد که ريش طرف در گرو باشد و به عبارتى بهترين موقع اعتراض باشد. آماده شويد و فرصت ها را بشناسيد. يک حرکت موفق بلافاصله منجر به تقويت اتحاد و همدلى ميشود. و روى اين اتحاد طبقاتى که مهمترين نياز مبارزه و دستاورد آنست سرمايه گذارى کنيد و گامهاى بعديتان را برداريد. جمع فعالينى که مانند شما به مسئله فکر ميکنند بايد متشکل تر شود و طرح روشن تهيه کند. در محل کار يا محيط زندگى به فکر جمع شدن و تشکيل مجمع عمومى باشيد. از نامه نگارى و تومار چرخانى و کارهائى که زمان ميخرد و همه را در انتظار نگاه ميداريد پرهيز کنيد. حرف ساده و روشن تان را طرح کنيد و در مقابل واکنش کارفرما قدم بعدى تان را پيش بينى و اجرا کنيد. مجمع عمومى امروز راهى است که در محل کار و محيط زيست ميتواند بعنوان ابزارى توده اى و ساده مورد استفاده قرار بگيرد و فردا در تناسب قواى ديگرى بعنوان شوراى کارگران بخش خدماتى اعلام موجوديت کند. موفق و پيروز باشيد.

اوضاع خطير٬ صف مستقل چپ لازم است  
بحران اقتصادی و بن بست سیاسی این حکومت و جناحهایش دیگر زبانزد خاص و عام شده است. اما در داخل و خارج شاهد یک واقعیت تلخ هستیم و آن اينست که چپ بشدت پراکنده است و قد علم نکرده است. نگرانی از اینکه این اوضاع به کجا میرود وجود دارد. حقیقتا جای خالى منصور حکمت در این اوضاع را بشدت احساس می کنیم. تحلیل و افقى روشن از اوضاع دادن بدون اینکه هر روز این احزاب کمونیست کارگری به یک طرف غش کنند. این پراکندگی چپ در خارج کشور که از آنها توقع و انتظار هست تاثیر مستقیمی بر فعالین و رهبران رادیکال سوسیالیست در داخل هم دارد. در اينمورد حزب اتحاد کمونیسم کارگری چه اقداماتی را در دستور خود گذاشته است؟ بدون صف مستقل چپ و بدون متحد شدن سر حتی اقدامات مشخصی٬ این جنبش اعتراضی مردم دو دستی به جناح اصلاحگران حکومت تقدیم می شود. کدام وظایف را برای حزب و فعالین حزب تعریف کردید؟ فرشاد ریاضی٬ سنندج.

فرشاد عزيز٬
بسيارى چه در ميان موافقين و چه حتى مخالفين٬ امروز ميگويند و درک ميکنند که دراين اوضاع جاى منصور حکمت خالى است. هدف حزب اتحاد کمونيسم کارگرى اين بود و اين هست که پرچم انقلابى و کمونيستى کارگرى منصور حکمت دراين تحولات نمايندگى شود. متاسفانه کمونيسم کارگرى با درگذشت نابهنگام منصور حکمت و متعاقب آن انشعابات خود ضربات عميقى خورد و تضعيف شد. اما امروز واقعيت اجتماعى وسيعى نياز به اين پرچم و راه حل کمونيستى را مقابل جامعه ميگذارد و حزب ما تلاش ميکند که اين جنبش راهش را بجلو باز کند.

سياستها و تحليلهاى ما در باره بحران اقتصادى و سياسى حکومت و سير اوضاع جامعه درستى اش اثبات شده است و بسيارى از مفروضات و احکام اين سياستها امروز به مفروضات عمومى تبديل شده است. در عين حال ايندوره ماهيت و جوهر طبقاتى سياستهاى ديگر نيروهاى موجود را تماما جلو همه گذاشت. هم اختلافات و هم مهمتر تمايزات ما با جريانات موسوم به "کمونيسم کارگرى" روشنتر شده و هم پراتيک متفاوت ما چهره متمايزترى از اين جريان بدست ميدهد. حزب در قطعنامه ها٬ بيانيه ها و منشورهايش رئوس سياست و شعارها و وظايف اردوى طبقه کارگر و فعالين جنبش کمونيسم کارگرى را روشن کرده است. در هر مورد معين سند٬ قطعنامه و توضيح سياست و وظايف در نشريه يک دنياى بهتر منتشر شده است.

در پاسخ به سوال مشخص شما٬ حزب در خارج مبتکر برافراشتن پرچم سرخ در مقابل قطبهاى ديگر و شکل دادن به صف سرخ ها در مقابل راستهاى شير و خورشيدى و سبز بوده است. ما پرچم سوسياليسم و دفاع از راه حل کارگرى را در اين تحولات بلند کرده ايم و براى آن تلاش ميکنيم. يک واقعيت اساسى اينست که فضاى خارج کشور و فعال شدن توده اى و وسيع آن تابعى از امواج تحولات در داخل است. با گسترش تحرک سرنگونى طلبانه در داخل٬ در خارج نيز افق کارگرى و سوسياليستى جلو مى آيد و تقويت ميشود. ما آگاهانه به استقبال اين وضعيت با سياستهاى مشخص رفته ايم. در اين زمينه توجه شما را به مطالعه مباحث ما پيرامون شوراى سرخ ها جلب ميکنم. موفق و پيروز باشيد. *